دانستنیها ۲۷ ماه مه ۲۰۱۵

خنداندندنیها   و دانستندندنیها 

بیست و هفتم ماه مه ۲۰۱۵ میلادی 

برابرر با ششم خرداد ماه ۱۳۹۴ 

اسلامی در ایران اشغالی

*************

فیلم تبلیغاتی جمهوری اسلامی 

برای خودش!

به انتخاب الیزا شادنیا

ببینیم در زندان « اوین و رجائی شهر و 

عادل اباد و غیره » در جمهوری اسلامی

 که بر سر هرچه ملا و اخوند است خراب

 شود چه میگذرد؟

 اسکار غزه ئی هم امد

به انتخاب شیرین ناز فرهمند

 فيلمسازان نوار غزه در ميان ويرانه‌های منطقه‌ای كه به دليل حملات تابستان‌ گذشته ارتش دفاعی اسرائیل به غزه نابود شده است، يك فستيوال فيلم برگزار كردند.

هشت ماه بعد از جنگ بیشتر منطقه شجاعیه شهر غزه هنوز بازسازی نشده است اما سازمان‌دهندگان این فستیوال از میان ویرانه‌ها با بولدوزر رد شدند، كابل‌های برق بزرگی را وارد كردند و با خطر سلاح‌های احتمالی منفجرنشده باقی‌مانده از تنش‌های ماه‌های جولای تا‌ آگوست روبرو شدند.

روز سه‌شنبه، آنها بالاخره فرش قرمز مراسم افتتاحیه فستیوال فیلم كرمه غزه را بین ساختمان‌های

 ویران‌شده شجاعیه پهن كردند. خلیل المزین یكی از سازمان‌دهندگان این فستیوال می‌گوید آن‌ها از عاصم ال هیلو كه خانه و ۱۱ برادر خود را در شجاعیه از دست داده بود درخواست كرده بودند در مراسم افتتاحیه سخنرانی كند، اما او چون  در لحظه آخر با تهدید رهبران فلسطیتی که از سخنرانی داغدیده گان وحشت دارند که مبادا بر علیه انان صحبت کنند رو برو شد به بهانه انکه « بیش از حد تحت تاثیر قرار خواهد گرفت » از انجام سخنرانی امتناع ورزید.

سازمان‌دهندگان می‌گویند هزاران شهروند فلسطینی از سراسر نوار غزه در این مراسم سه روزه شركت كردند. این فستیوال توسط كمپانی تهیه لاما فیلم از غزه ترتیب داده شد و بیش از ۲۰ فیلم داستانی و مستند را به نمایش گذاشت.

المزین می‌گوید: «هر كدام از فیلم‌ها به نوعی درباره حقوق انسانی بودند و به مردم غزه نشان دادند كسان دیگری هم در سراسر جهان هستند كه بخاطر رهبران سودجو و طماعی که بر سرشان حکومت میکنند مانند آن‌ها زجر می‌كشند.»

المزین كه یك فیلمساز ۵۰ ساله اهل شهر غزه و یكی از كارگردانان كمپانی لاما فیلم است، می‌گوید رویایش افتتاح یك سینما در غزه است.

آخرین سینمای این شهر طی حمله دفاعی اسرائیل به نواز غزه در اواخر دهه ۱۹۸۰ بسته شده بود اما این فیلمساز می‌خواست به هر طریقی كه می‌تواند فیلم‌های مختلف را وارد غزه كند به همین دلیل با فستیوال فیلم كرمه اردن تماس گرفت و درباره برگزاری یك مراسم هم‌زمان در نوار غزه صحبت كرد.

با كمك آنها و همچنین گروه‌های دیگر از جمله بنیاد «فیلم‌هایی كه اهمیت دارند» متعلق به سازمان عفو بین‌الملل، آن‌ها توانستند اولین فستیوال فیلم غزه از زمان جنگ سال ۲۰۱۴ تا به حال را برگزار كنند. دفتر المزین و تمامی آرشیو فیلم او طی درگیری‌های هفت هفته‌ای اسراییل با گروههای تروریستی فلسطینی نابود شده بودند.

شماری از خونین‌ترین روزهای جنگ در شجاعیه رخ داد. سربازان و تانك‌های اسراییلی روز بیستم ماه جولای وارد این منطقه شدند. نبردی سخت باعث مرگ بیش از ۲۲۰۰ فلسطینی شد.

هزاران خانه و تجارت‌های مختلف در نوار غزه هنوز هم در ویرانی به سر می‌برند و حدود ۱۰۰ هزار فلسطینی خانه‌های خود را از دست داده‌اند.

المزین می‌گوید: «مردم شجاعیه هنوز هم خانه ندارند و این فستیوال پیغامی به همه است تا آنها را به عنوان انسان ببینند. می‌خواهم این فستیوال پیغامی را به تمام دنیا بفرستد كه مردم غزه سزاوار زندگی و  عاشق زندگی و صلح هستند.» به شرط انکه رهبران فاسدی که دارند این اجازه را به انان بدهند 

*******************

ماجرای دوربین و چس فیل

کاریکاتورهای آنجل بولیگان

به انتخاب شیرین ناز فرهمند 

آنجل بولیگان یک هنرمند اهل مکزیک است که کاریکاتورهای هنرمندانه و مفهومی را می کشد. در نگاه اول شاید متوجه مفهوم این کاریکاتور های زیبا نشوید، اما با کمی دقت به درون مایه خاص آن پی خواهید برد.

*************************

بازدید رئیس جمهور جمهوری اسلامی از اثارباستانی تخت جمشید و استقبال نماینده امپراطوری * ایران باستان * از او

به انتخاب مژگان هارونی

***************************

شیلا - کردی

برداشت 

 اپیلاسیون و کاپیتالسیون در فرهنگ جمهوری اسلامی

به انتخاب ژزف اشوری

به انتخاب مژگان هارونی

مرگ ابوی خامنه ئی

  ميخواستن به  خامنه ئی خبر مرگ باباشو بدن،

 بهش گفتند: بابات به رحمت ايزدي پيوست.

گفت: رحمت ايزدي كيه؟ 

گفتند: نه. منظورمون اينه كه به ديار باقي شتافت. 

گفت: ديار باقي كجاست؟

 گفتند: يعني اينكه دار فاني را وداع گفت. 

گفت: دار فاني چيه؟ 

گفتند: اي بابا! بابات رخت از اين دنيا بربست. 

بازم نفهميد.

آخر سر عصباني شدند و

گفتند: ابله! باباي خرت مرد! 

گفت: خر من كه بابا نداشت.

به جنتی ميگن سبز ليمويي رو توصيف كن.

 ميگه: آبي آسموني رو تصور كن، بشاش توش.

 شریف با پليس زن ازدواج ميكنه.

از شب اول مپرسن، ميگه: 7 بار جريمم كرد. 

۱- سرغت زياد. 

۲- ورود ممنوع.

۳- نداشتن كلاه ايمني. 

۴- تخريب عوارضي. 

۵-نديدن چراغ قرمز و عبور از آن.

۶- بستن وسايل اضافه به زير خودرو.. 

۷- عدم توجه به فريادهاي پليس.

زن رفسنجانی پنج قلو زاييده بوده و هر 

كدوم از بچه‌هاش يه رنگي دراومده بودند. 

 ميره دكتر ببينه علتش چيه. 

دكتره ميگه: زن شما به جاي قرص ضد حاملگي، 

اسمارتيز خورده!

به مصباح یزدی ميگن آمريكا ميخواد حمله كنه.

 ميگه خاك بر سرمون شد. حالا كي ميخاد جلوي

 آرنولد شوایتزر رو بگيره؟

يكي که داشته احمدی نژاد رو کتک ميزده

همینطوره هم رو سرش داد ميزده 

مي كشمت اكبر مي كشمت اكبر. 

يكي مياد ميگه چرا ميزنيش؟ احمدی كه داشته كتك 

ميخورده ميگه: ولش كن بابا بذار بزنه من كه اكبر نيستم!

رضائي مي خواسته مين خنثي كنه،

گوشاش رو مي گيره پاش رو ميذاره رو مين!

شماعی زاده . یه دختر دارم

گزارشگر صدا و سيما از ضرغامی ميپرسه:

نظرت راجع به اين محله كه هنوز آسفالت نشده 

چيه؟ 

 ميگه: بسم الله الرحمن الرحيم. با سلام خدمت

 شما و بينندگان عزيز و همچنين پرسنل محترم 

شهرداري و مقام معظم رهبري و خانواده هاي

 محترم شهداي دفاع مقدس، جانبازان و معلولين 

و ايثارگران.

من بچه اين محل نيستم.

 خامنه ئی كبوترش را گم مي كنه

 تو روزنامه آگهي مي ده: بيه... بيه... بيه...

 جنتی ميره مزرعه ميخر۲ سانتيمتر در 8 كيلومتر.

 ميگن اين چه زمينيه! چي ميخواي بكاري؟

 ميگه به اميد خدا "ماكاروني"

يه نفر داشته توي دريا غرق ميشده، بلند بلند داد

ميزده: كمك، من شنا بلد نيستم! جنتی داشته رد

 ميشده

 ميگه: حالا منم تنيس بلد نيستم، بايد داد بزنم؟

، موکل، وکیل، مالیاتچی

مامور اداره ماليات (آی آر اس) آمريکا تصميم ميگرد 

تا دارائي يک تاجر اصفهاني را حسابرسی بکند و اورا

 با فرستاده احضاريه ای به اداره ماليات فرامی خواند.

صبح روز مقرر تاجر پير با وکيلش به اداره 

حسابرسي مراجعه ميکند .

 حسابرس می گويد: «خوب آقا؛ شما زندگی بسيار لوکس

 وفوق العاده ای داريد ولی رکوردي از درآمد شما

 موجود ميست . درواقع شما هيج شغل تمام وقتی نداريد، 

که می تواند گويای اين باشد که شما ازراه قمار اين

 پولهارا بدست می آوريد. اما مطمئن نيستم چنين ثروتي

 را از راه قمار بتوان بدست آورد"

تاجر پير پاسخ میدهد آيا حاضرید شرط ببنديد ؟

حسابرس فکری میکند وپاسخ میدهد بله حاضرم!.

                                        تاجر اصفهاني

                                         میگويد، با شما هزار دلار شرط میبندم که چشم خودم را گاز بگيرم. 

حسابرس يک لحظه فکر میکند و می گويد. 

شرطقبول!

پيرمرد چشم شيشه ای خودرا در می آورد و

 آنرا گاز میگيرد. حسابرس دهانش از شگفتی

 باز ميماند.

                                         

پير مرد می گويد، حالا با شما شرط دوهزار دلار میبندم 

که می توانم دماغم را گاز بگيرم. حسابرس فکر 

ميکند هيچکس نميتواند چنين کاري را انجام دهد ، 

لذا فوری شرط را می پذيرد.

  تاجر پير اينبار دندان های مصنوعی اش

 را درمی آورد و دماغ خود را گاز میگيرد.

حسابرس همانطور که در شگفتی بود بسيار 

ناراحت ميشود که سه هزار دلار به اين مردک پير

 باخته است و وکيل اين مرد هم که شاهد ماجرا 

بود، دراين زمان بسيار ناراحت واعصابش خط 

خطی شده بود

                        

مرد تاجرمی گويد میخواهی دوبرابر بکنی يا بی

حساب بشويم، شش هزار دلار باشما شرط میبندم 

که اين سوی ميز شما بايستم و از اينجا به آن سبد

 آشغال ادرار کنم بدون اينکه قطره ای جائي بريزد.

که دوبار سوخته بود بسيار محتاط با دقت

 نگاه ميکند و پيش خود فکر ميکند که امکان ندارد

 اين پيرمرد بتواند چنين هنری را از خود نشان بدهد

 بنابراين می پذيرد. 

                                        تاجر اصفهاني در کنار ميز تحرير می ايستد و زيپ شلوار را بازمیکند ولی 

باوجوداينکه با فشار لازم کاررا انجام میدهدولی 

نمی تواند جريان را به سبد آشغال برساند.

وبنابراين تمام ميز حسابرس را حسابی

 آلوده و مرطوب میکند.

                      

حسابرس نمی تواند از خوشحالی در پوست 

بگنجد، وباخودمیگويد دو باخت را به يک 

پيروزی مبدل کردم.

ولی در همين حال وکيل پدربزرگ را میبيند که سرش

 را ميان دستهايش گرفته است و از عصبانيت در حال

 انفجار است. 

 حسابرس از او میپرسد شما حالتان خوب است؟ 

چرا انقدر عصباني شده ائيد ؟‌

 وکيل پاسخ میدهد : نه واقعا نه. اصلا حالم خوب

 نيست، چون امروز صبح هنگاميکه موکلم به من گفت

 به منظور حسابرسی احضاريه دريافت داشته، بامن

 سر 25 هزار دلار حق الوکاله امسالم شرط بست که

 به اينجا بيايد و به سرتاسر ميزتحرير شما ادرار کند

 و با اينکارش شما را بسيار هم خوشحال کند !

نتيجه اخلاقي : وکالت هيچ اصفهاني را بر عهده نگيريد !!

***************

شلغم؛ گیاهی با خواص شگفت انگیز

به انتخاب مژگان هارونی

سلامت نیوز: شلغم گیاهی است که شنیدن اسم آن برای ما یادآور دوران سرماخوردگی و گلودردهای طولانی است. اما این گیاهی که گاه از بوی نامطبوعش شکایت می کنیم گاه به ناچار آن را درون سوپ می ریزیم خواص بسیاری دارد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از شفقنازندگی،شلغم مانند بسیاری از هم خانواده هایش یعنی کلم بروکلی، کلم پیچ و کاهو در عین حال که مغذی است کالری اندکی دارد. بر اساس اطلاعات موجود یک عدد شلغم متوسط 34 کالری، 8 گرم کربوهیدرات، 1 گرم پروتئین دارد و کاملاً عاری ازهر گونه چربی است. در گزارش زیر به خواص شگفت انگیز شلغم اشاره ای می شود، خواصی که شاید از این به بعد تمایل ما را برای مصرف این گیاه افزایش دهد:

شلغم - خربزه کاهش فشار خون

بنا بر آخرین تحقیقات انجام شده خوراکی هایی مانند شلغم و خربزه که حاوی نیترات هستند مزایای متعددی دارند. از جمله اینکه نقش ویژه ای در کاهش فشار خون، مهار تجمع پلاکت ها و حفظ یا بهبود اختلال عملکرد اندوتلیال(نوعی پروتئین که در نحوه سوخت و ساز بدن اثر گذار است) ایفا می کنند. هم چنین شلغم دارای مقادیر قابل توجهی پتاسیم که است که منجر به خارج شدن سدیم لز بدن می شود، فرآیندی که فشار خون را پایین می آورد.

شلغم: کاهش وزن، هضم غذا و سم زدایی

شلغم منبعی سرشار از فیبر است، ماده ای باعث می شود فرد در طول روز مدت زمان طولانی تری احساس سیری داشته باشد. خوردن خوراکی هایی با میزان فیبر بالا به ثابت نگه داشتن قند خون کمک شایانی می کند. علاوه بر این فیبر از ابتلا به یبوست جلوگیری می کند و سیستم هضم و جذب بدن را تقویت می کند. از آنجایی که خوردن شلغم تعداد دفعات قضای حاجت را افزایش می دهد بموجب می شود تا سموم از طریق مدفوع و صفرا از بدن خارج شوند.

شلغم: حفظ قوای بصری

دریافت میزان مشخصی ویتامین C در طول روز به سالم ماندن چشم و ضعیف نشدن آنها کمک شایانی می کند، زیرا این ویتامین از چشم ها در برابر اشعه UV محافظت می کند. هر چند ویتامین C در اغلب مرکبات وجود دارد، اما میزان این ویتامین در برخی خوراکی ها مانند شلغم به بالاترین حد خود می رسد؛ به نحوی که خوردن دو عدد شلغم متوسط در روز کل نیاز بدن به ویتامین C را بر طرف می کند.

لیلا فروهر - بندری

تصاویر کارگاه سفالگری در بوشهر

********************

به انتخای شیرین ناز فرهمند

در کارگه کوزه گران رفتم دوش

دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش

ناگه یکی کوزه برآورد خروش

کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش

کلمات زیبا 

وچه زیبا گفت پروفسور اسماعیل ملک زاده：

پولدارى؛ منش است و ربطى به ميزان دارايى ندارد...

گدايى؛ صفت است ربطى به بى پولى ندارد...

دانايى؛ فهم و شعور است و ربطى به مدرك تحصيلى ندارد...

نادانى؛ ياوه گويى است و ربطى به زياده گويى ندارد...

دشمن؛ نمايشى از كمبودها و ضعف هاى خويش است و ربطى به بدسرشتى و بدخواهى طرف مقابل ندارد...

يار؛ همدلى است و ربطى به همراهى و پر كردن كمبود ندارد...

وقتى گرسنه اى،يه لقمه نون خوشبختيه ..وقتى تشنه اى،يه قطره آب خوشبختيه ..وقتى خوابت مياد،يه چرت كوچيك خوشبختيه ...

خوشبختى يه مشتى از لحظاته ... يه مشت از نقطه هاى ريز،كه وقتى كنار هم قرار مى گيرن،يه خط رو ميسازن به اسم زندگى ...

قدر خوشبختى هامون رو بدونيم... ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩﺭﺍ منوط به، ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﮑﻦ! و ﺑﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺑﺪﺑﻮﺩﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﻧﮑﻦ!

ﻣﺎ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ، ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﻢ! ﻣﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ، ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ. ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ! ﻭ ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ; ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺸﯽ ﺑﯽ ﺍﻧﺘﻬﺎ ...

داعش / خنده

به انتخاب الیزات شادنیا

انگلیسی

دیدم دیدم اهنگ ترکی اذربایجانی اونور شط

همواره/ دلتان خوش و کامتان شیرین باد