7.08.2012






درد دل 
داوید فاخری

خواندن مقاله زیر مرا بر ان داشت تا درد دلی با شما کرده باشم شرافت از دست ‌رفتهی پزشکی ! به نوع حکومتی که ما پیرو انیم و یا در کجای دنیا زندگی میکنیم مربوط نمیشود!. اگر در زمان پهلوی ها بود و یا اکنون که زیر قید اخوندها در کشور دست و پا میزنیم  و یا  الان که در کشورهای خارجی به عنوان یک ایرانی سرفراز! عرض اندام میکنیم همواره به یک شکل ادامه داشته و« بلانسبت بعضیهاشان! » هنوز هم ادامه دارد. اگر مشکلی با این نظر دارید؟ به خودمان بیاندیشیم که اگر دختری دم بخت در خانه داشته باشیم ایا در مقابل خواستگارانی که یکی از انان برای او امده است پزشک باشد، چند تن از ما ان دلبند نازنین بسیار زیبا را  با دستان مهربانانه در اغوش دیگران بجز ان پزشک هر چقدر هم که زشت اما کاراور ( و نه کارامد ) باشد  قرار میدهیم؟!. اها،اها


  شرافت از دست رفته پزشکی
به انتخاب خوب پسر

(لطفا بخوانید!) پیشگفتار: خیلی وقت بود وقت خالی گیر نیاوردهبودم که این فاجعه را بنویسمتوصیه میکنم وقت بگذارید و بخوانید، چون مطمئنم شما هم به این مشکل بر خواهید خوردبهخصوص این روزها که مشکل گرفتگی عروق قلبی بیشتر از حد تصور زیاد شده.

. نمیدانم پزشکها چقدر به آن سوگندی که آخر کار تحصیلشان میخورند وفادار میمانند، یا اصلن یادشان مانده چیزی از مواردش را یا نهخب انتظاری نیستاین سوگندنامه هم مثل همهی چیزهای خوب این مملکت صوریستبحث من اما سر شرافت گمشدهی پزشکهاستربطی هم ابدن به سوگندنامه ندارد، که نادیده هم مشخص است راه کدام است و چاه کدامبگذرم از حواشی و برسم به متن

حدود دو ماه پیش نیمههای شب، یکی از بستگانم مشکلی براش پیش آمد و رفت اورژانسبردهشد در واقعمشکوک شدند به سکتهی قلبی و متخصص قلب مقیم نبود و ماند تا صبح که حضرت حاکم نزول اجلال بفرمایندآمد و دید و آزمایش نوشت و رفت و برگشت و تجویز کردآنژیوگرافیآشنای دلنازک ما هم پر از ترس و اضطراب رفت زیر نیمچه تیغ آنژیوگرافینتیجه: 20 درصد گرفتگی قلبیتجویزدرمان داروییآشنای ما ماند و دعای خیر بهجان پزشک مهربانی که خیالاش را از عمل قلب باز راحت کردهبود

چند هفته گذشت و قرعهی کار به نام پدر و مادر خودم افتادبرای تکمیل مدارک پزشکی حج باید میرفتند برگهی سلامت قلب هم میگرفتندرفتند و نوار قلب مشکل داشتتست ورزش دادند و باز مشکل داشتتجویزآنژیوگرافیاسترس وارده به یک خانواده را حساب کنید خودتانپدر و مادر مشکوک به گرفتگی عروقیک لحظه هم که هردوشان را همزمان تصور کنی روی تخت بیمارستان، کافیست برای شب و روزترنگ به روی مادر نمانده بود از ترسانقدر شجاعتاش ترک خورده بود که داشت آرزو میکرد بچهی من را بیند و حسرت میخورد که اگر ندیدم چه؟ به پدرم لابد باید تکیه میکرد که آن بیچاره خودش بار خودش را اگر میکشید خیلی هنر کردهبودبا سابقهی بیماری قلبی در خانوادهی ما، همهی ذهنها رفتهبود سمت عمل قلب بازی که بهزودی هردوشان باید انجام میدادند

پدرم ولی سماجت کردچندتا آشنای پزشک داشت، رفت مشاورهی حالاخارج از تخصص، دوستانهتست ورزشها را دیدند و آنها هم آنژیوگرافی همکارشان را تایید کردند و حتا برای مادرم تاکید کردند «اورژانسی». تنها شانس ما این بود که پسرخالهام آمدهبود ایرانتخصص نمیدانم چی دارد میخواند، آمریکادید و گفت «مشکل که دارد، ولی چرا آنژیوگرافی؟ توی ایران مگر سیتیآنژیو ندارید؟». این اصطلاح جدید ِنجاتبخش را بلعیدیم و پی گرفتیم و رسیدیم به بیمارستان قلب و دی و امامخمینیآمار گرفتیم از اینطرف و آنطرف که فرقاش را ببینیم با آنژیوگرافی، که پزشکهای قلب همگی گفتند «به دقت آنژیوگرافی نیست، نکند گول بخورید ها!». حالا حسن این سیتیآنژیو چه بود که ما افتادیم دنبال ردپاهای حضورش؟ تیغ نمیزدند رگ کشاله را پاره کنند و یک دوربین بفرستند توی رگهایعنی خون نمیپاشید تا سقف اتاق آنژیوگرافیبعد هم یک کیسهی شن نمیگذاشتند روی پای آدم که خون نزند بیرونیک مادهی رادیواکتیو تزریق میشد و با یک دستگاه خیلی خوشبرخورد (شبیه امآرآیهمان کار انجام میشدبدون هیچ ترس و اضطرابیبدون ریختن یک قطره خونفقط گیر کردهبودیم سر آن «به دقت آنژیوگرافی نیست، گول نخورید ها». 

حالت واضح و مشترکی که توی چشمهای همهی آن متخصصین قلب دیدم «جاخوردن بود». نمیدانستند از کجا فهمیدهایم اسم سیتیآنژیو رابه پدرم گفتم بیشتر مشورت کند، که بوی پول دارم حس میکنمخودش هم حس کردهبودتحقیق انجام شد و نتیجه جالب بود. «سیتی آنژیو» نه تنها دقتاش کمتر از آنژیو نبود، که مقایسهشان شبیه بود به مقایسهی فلاپیدیسک و دیویدیتفاوت تکنولوژیها بالای بیستسال بوددلمان قرص شد و هردوشان با هزینهای حدود هشتصدهزار تومان سیتیآنژیو را انجام دادند و شکر خدا مجموع گرفتگی هردوشان روی هم 20 درصد هم نبودآن شرافت گمشده کجاست؟ عرض میکنم

هزینهی آنژیوگرافی (که تیغ دارد و ترس و خونحدود یک تا یکونیم میلیون تومان است برای هر نفر، و هزینهی سیتیآنژیو حدود چهارصدهزار تومانزمانی که صرف آنژیوگرافی میشود با احتساب یک تا دو شب بستری بودن بعد از آن (جدای از وقتهای پذیرش و نوبتدهی و...) حدود دو روز است، و وقتی که صرف سیتیآنژیو میشود (باز هم جدای از پذیرش و نوبتدهی و...) حدود نیمساعتترس و اضطرابشان را هم مقایسه نکنم که لابد میدانیدپس گیر این پزشکهای متخصص قلب کجاست؟ 

مشکل خیلی پیچیده نیستآنژیوگرافی را فقط متخصص قلبای که دورهی مخصوص آنژیوگرافی را دیدهباشد میتواند انجام بدهد، ولی سیتیآنژیو را یک رادیولوژیست (که البته او هم باید دوره دیدهباشدمیتواند انجام دهدیعنی انحصار آنژیوگرافی دست صنف خودشان است و انحصار سیتیآنژیو دست دیگرانچون طبیعتن یک مرکز پزشکی ترجیح میدهد برای انجام کاری مشابه، حقوق خیلی کمتر یک رادیولوژیست را بدهد تا حقوق بالای یک متخصص قلب راخب تجارت کثیف متخصصین قلب (که فرق میکند با جراح قلبرا که میبینید، اما حالا عمق فاجعه کجاست؟ 

عمق فاجعه اینجاست که این جماعت نخورده نیستندهشتشان گرو نهشان نیستخیلی راحت میتوانند ماهی پنچ-شش میلیون تومان دربیاورند ( و خیلی هم بیشتر از اینها). اما باز گدا-صفتانه چشمشان دنبال یکقران دو-زار پولیست که از هر آنژیوگرافی بهجیب میزنند، بیاینکه به فکر سلامتی و راحتی بیمار باشندحتا گستاخی و دزدی (که اتفاقن حقیقت معنای دزدی همینجاسترا بهحدی میرسانند که تمام تلاششان را بهکار میگیرند برای پشیمان کردن بیمار از دستیابی به راه تشخیص جدیدتر و کمهزینهتر و آسانتر، تازه اگر بگذریم از هماهنگیهای پلیدشان برای «ناشناخته ماندن» این تکنولوژی

بعد از پدر و مادرم داییم هم رفت سراغ چکآپده سال پیش آنژیوگرافی کردهبود و حالا باید دوباره تست ورزش میدادمشکل داشت تستاشتجویزآنژیوگرافیپیش چهار-پنجتا از بهترین متخصصین قلب تهران رفت (که اگر هر شخصی فکر میکند صداش به جایی میرسد خواست اسامی را بهاش میدهمو همه گفتند آنژیوگرافیانقدر چربزبانی و بازاریابی کردهبودند برایش که ما هرچه میگفتیم بیا اول برو سیتیآنژیو، -با اینکه میترسید از آنژیوگرافیقبول نمیکرد و استدلال پزشک را پذیرفتهبود به این توجیه که اگر رگاش گرفتهبود همانجا یکباره برایش بالن میزنند یا استنت میگذارند و چه و چهتاکید هم کردهبودند «اورژانسی»‌ست و حتا از سفر با ماشین یا هواپیما یا هر وسیلهی دیگری منعاش کردهبودند و نوبت اضطراری هم بهاش دادهبودند «همین فردا صبح». ای تف به درسی که خواندهاند که حالا هیچ فرقی با این بازاریابهای شرکتهای هرمی ندارند

به هر زحمتی بود راضیش کردیم برود سیتیآنژیو و رفت و نتیجهگرفتگی جزییدرمانیکی-دوتا قرص فقط

این فریاد را کجا باید زد؟ به کی باید گفت پزشکهای مملکت تبدیلشدهاند به حسابهای بانکی ناطق؟ جالبی قضیه میدانید کجاست؟ کمی بیشتر تحقیق کردیم، قیمت دستگاه سیتیآنژیو کمتر از سهمیلیون دلار استپولی که یعنی هیچولی فقط سهتا توی ایران داریمچرا؟ چون برای وارد کردناش (حتا بخش خصوصیباید از وزارت بهداشت تاییدیه گرفت و آنها هم تایید نمیکنند (جز همان سهتایی که لابد برای دوست و آشناست). چرا؟ چون آنها که باید تایید کنند خودشان متخصص قلباند و بازارشان بهخطر میافتد
. 
«... سوگند یاد میكنم كهاز تضییع حقوق بیماران بپرهیزم و سلامت و بهبود آنان را بر منافع مادی و امیال نفسانی خود مقدم دارم...» 



No comments:

Post a Comment

POST توراه و هفطارای

Every Post's Information