10.04.2013










 قدرتمندان ديدند كه دختران آدم نيكو هستند هر كدام 
را كه انتخاب ميكردند به زور ميگرفتند.


۱.      واقع شد زمانيكه (نسلآدم بر روي زمين شروع به

 زياد شدن نمود و براي آنها دختراني به دنيا آمدند.

۲.      قدرتمندان ديدند كه دختران آدم نيكو هستند هر كدام 

را كه انتخاب ميكردند به زور ميگرفتند.
۴.      خداوند گفت اين آدمي كه روح من در او دميده شده 
پايدار نميماند چونكه وي بشر متجاوز
 است ( ۱ ) ۱۲۰ سال دوام خواهد آورد (شايد توبه كند).
۴.      در آن روزگار (كه مردم متجاوز شدندو همچنين بعد
 از آن كه قدرتمندان با دختران آدم آميزش كردند
 وبچههايي برايشان متولد شدند (يعني در طي۱۲۰ سال
 مهلت قبل از حدوث طوفانهميشه جباران در دنيا
بودهاند كه (با اخطار هم توبه نكردند و در بديشهرت
 داشتند.
۵.      خداوند ديد بدي (نسلآدم در جهان زياد است و 
تمام تمايل نفساني و افكار دروني او، در تمام 
مدت عمرفقط در جهت بدي است.
۶.      و خداوند از اينكه آدم را در روي زمين ساخته بود
ناراحت شد و پيش خود متأثر گرديد.
۷.      خداوندگفت اين آدمي را كه آفريدم از روي زمين محو
 خواهم ساختچه آدم چه چارپا چه خزنده چه
پرندهي آسمان، از اينكه آنها 
را (با خاكدرست كردم ناراحت شدم [۲].

۸.      ولي نُوئَح (نوحدر نظر 

خداوند پسنديده آمد.














۹.   اين تاريخچهي خانوادهي نُوئَح (نوحاست.



 نُوئَح (نوحمردي صديق، در دورهي خودش كامل بود


نُوئَح (نوحبه خداوند تقرب جست.

۱۰.  نُوئَح (نوحسه پسر به دنيا آوردشِم، حام و يِفِت.

۱۱.  جهان در پيشگاه خداوند فاسد 
گشت و آن سرزمين از ظلم پر شد.

۱۲.  خداوند جهان را ديد كه اينك فاسد شده است 

زيرا هر بشري بر روي زمين راه تباهي را 
براي خودانتخاب كرده بود.

۱۳.  خداوند به نُوئَح (نوحگفت پايان (عمرهر ذي
حياتي به حضورم فرارسيده است، زيرا جهان به
خاطر آنها از ظلم پرشده است و اينك من آنان
 را از جهان نابود ميكنم.

۱۴.  براي خود از چوبهاي كاج كشتي بسازدر 
كشتي اتاقكها بساز، و 
آن را از درون و بيرون باقيراندود كن.

۱۵ .  و اين است آنچه ميسازيسيصد اَما[۳] درازاي
 كشتي، پنجاه اَما پهنا و سي اَما بلنديش باشد.

۱۶.  دريچه براي كشتي بساز و آنرا به
  فاصلهي يك اَما از بالا (سقفتمام كن و دَرِ
 كشتي را كنارشقرار بده و آن
را سه طبقه زيرين و دوم و سوم بساز.

۱۷.  و اينك من براي نابود كردن هر موجود زندهي 
زير آسمان كه در او روح زندگي (موجوداست
،طوفان آب بر زمين ميآورم تا 
آنچه بر روي زمين است هلاك گردد.

۱۸.  عهدم را با تو استوار خواهم كرد و در حالي
 كه پسرانت و زنت و زنان پسرانت با تو هستند
 به كشتيخواهي آمد.

۱۹.  و از هر حيوان، از هر موجود زندهاي، از همه، 
دوتا به كشتي بياور تا (آنها رابا خودت زنده
نگهداري، نر و ماده باشند.

۲۰.  از پرنده به نوعش و از چارپا به نوعش از خزنده
 به نوعش، براي زنده نگهداشتن، دوتا از هر كدام،
 به سوي تو خواهند آمد.

۲۱.  و تو از هر خوراكي كه قابل خوردن است، براي خودت 
بردار و نزد خود ذخيره كن تا براي تو و براي آن ها 
وسيلهي تغذيه باشد.

۲۲.  پس نُوئَح (نوحطبق آنچه كه خداوند او را
 فرمان داده بود، همانگونه عمل كرد.


*************


   ( ۱ ) چون مردم، خداپرستي را ترك نموده و به اعمال منافي عفت 
گراييده بودند، خشم خدا را برانگيختند 
كه نتيجهي آن حدوث طوفان نوح شد.

( ۲ ) در مورد ساختن آدم با عنصر خاك، مفسرين ميگويند كه 
مادهي آدم از خاك بوده و خداوند در او روح دميده است، 
بنابراين خاك در ساختمان آدم سهمي داشته است.

( ۳ ) واحد طول تقریبا ۵۰ سانتیمتر


"וַיָּחֶל נחַ אִישׁ הָאֲדָמָה וַיִּטַּע כָּרֶם:" בראשית (ט:כ)
« نوَح ، مرد کشاورز، شروع به احداث تاکستاني نمود.» برشيت (9:20)
پس از پايان طوفان نوح و خارج شدن نوح و خانواده اش از کشتي، نوح شروع به کار بر روي زمين مي کند. ولي تورا براي توصيف اين امر، او را «אִישׁ  הָאֲדָמָה(مرد زمين)» مي نامد. در ميدراش (فصل 36) نقل مي شود که اين توصيف، به نوعي يک توصيف منفي در مورد نوح است، که بنا به آن، وي از درجه روحاني عالي خود، نزول مي کند، چنانچه پيش از طوفان، به او لقب «אִישׁ  צִדִּיק(مرد صديق)» داده شده بود، در حالي که پس از طوفان، به او لقب «אִישׁ  הָאֲדָמָהمرد زمين» (شخص مادي) اطلاق مي شود. در حالي که در مورد شخصي چون مشه ربنو، دقيقاً عکس اين مورد مشاهده مي گردد. مشه ربنو، از لقب «אִישׁ  מִצְרִי(مرد مصري)»، به لقب «אִישׁ  הָאֱלקִים(مرد حد.ا)» صعود مي نمايد.
ولي چرا اين تفاوت در اين دو شخصيت ديده مي شود؟
ميدراش توضيح مي دهد که نوح، به اين دليل از درجه معنوي خود، نازل گشت که تنها به اصلاح خود، خانواده، و نزديکان خود اکتفا نمود، و مردم را آن چنان که بايد و شايد، به راه حد.اوند متعال نزديک نکرد. در حالي که مشه ربنو که علاوه بر اصلاح خود و نزديکانش، براي اصلاح جامعه خود نيز دلسوزي کرده و زحمت کشيد، به آن درجه عالي عرفاني نائل گرديد.
ربانيم (دانشمندان تورا) توضيح مي دهند: در واقع دو روش سلوک در راه عبادت حد.ا وجود دارد: راه اول، اين است که انسان، خود را تنها به عبادت حد.اوند اختصاص مي دهد، گوشه عزلت مي گزيند، از جامعه اش کناره مي گيرد، و با حد.اي خود خلوت مي نمايد، و به کسب درجات معنوي مشغول مي شود.  
ولي راه دومي هم در عبادت حد.ا وجود دارد: شخص، بخشي از وقت خود را نيز به رسيدگي به کارهاي جامعه و کمک در راه به انجام رسيدن آنها اختصاص مي دهد. او از وقت خود که مي توانست از آن، براي تعالي شخصي و افزايش آگاهي هايش بهره گيرد، صرف نظر کرده، و اين بخش از زمان خود را وقف اطرافياني مي کند که در کنارشان زندگي مي کند. ولي کداميک از اين دو نوع عبادت، ارجح است؟
ظاهراً و در بدو امر، اينگونه به نظر مي رسد که راه اول، که در آن، شخص، تمام وقتش را به اصلاح و تعالي خودش اختصاص مي دهد، راهي است که بهتر جواب مي دهد، و شخص در آن، به درجات بالاتري نائل مي گردد، ولي ميدراش، به وضوح اعلام مي دارد که اين قياس، نادرست است. نوح که از روش اول استفاده کرد، نزول کرد، و مشه ربنو که از روش دوم استفاده نمود، به بالاترين درجه اي که يک انسان مي تواند، صعود کرد. به راستي چرا اينگونه است؟!
ربنو بَحيـه در کتاب «חוֹבוֹת  הַלְּבָבוֹת» مي نويسد: «مثال اين دو نوع سلوک، مثال دو تاجر است که دو نوع معامله انجام داده اند: اولي يک معامله پرسود با مبلغ هنگفتي مثلاً صدهزار سکه انجام داده است.در حالي که تاجر ديگر، معامله هايي با مبلغ ناچيز، ولي با تعداد بسيار بيشتر انجام داده است، به عنوان مثال، ده هزار معامله صد سکه اي. نتيجه آن خواهد بود که تاجر دوم، چندين برابر تاجر اول، سود کرده است. شخصي نيز که وقت باارزش خود را به راه آموزش و کمک رساني به ديگران، و خدمت به جامعه اختصاص مي دهد، چندين برابر شخصي که گوشه عزلت گزيده و تنها به خود مي انديشد، سود خواهد برد؛ چنانکه دانشمندان عاليقدر ما فرموده اند: "مطالب بسياري را از استادن خود، و بيشتر از آن مطالب را از دوستان نيک خود آموختم. ولي بيشترين مطالب و درس هاي زندگي ام را از دانشجويان خود آموخته ام."»  
توراي مقدس ما، «תּוֹרַת  חַיִּים - روش زندگي» است. گوشه گوشه آن، براي زندگي روزمره يکايک ما، درس هاي شنيدني دارد. حتماً شما نيز مشکلات فراواني را در پيرامون خود يا جامعه مشاهده مي نماييد. بهتر نيست به جاي گوشه گيري و چسبيدن دودستي تنها به زندگي خود و خانواده مان، در راه شناخت کمبودها گام نهاده، و کمکي هر چند کوچک به رفع بخشي از مشکلات جامعه مان از خود نشان دهيم؟








آيا زمان اين تلاش فرا نرسيده است؟



No comments:

Post a Comment

POST توراه و هفطارای

Every Post's Information