4.25.2011





چقدر خوبه تفاهــــم



لطیفه شب جمعه
 مشکل حاجیه خانم با نظام
فریدون سلوکی


حاجیه خانوم (لبخند زنان) - حاج آقا، امشب شب جمعه است ها !
حاج آقا (آه عمیقی میکشد)- آره میدونم ولی برنامه بی برنامهبرو بخواب !
حاجبه خانوم با غمزه - ولی هفته گذشته هم همین رو گفتیاصلا معلومه چه ات شده؟ نکند خدای نکرده زبانم لال پای یک زن دیگه ای در میونه؟
حاج آقازناین حرفا چیه که میزنی؟ مگر خبر نداری دولت داره پارازیت ول میکنه توی هوای تهرون؟
حاجیه خانومواسه چی؟
حاج آقاآخه دولت دلش نمیخواد مردم کانالهای ماهواره ای رو نگاه کنن و از راه راست منحرف بشنبخاطر همینه که داره پارازیت ول میکنه توی هوا
حاجیه خانوم - خباین چه ربطی داره به برنامه شب جمعه ما ؟
حاج آقا - میگن این پارازیتها باعث عقیم شدن مردها میشهاون ها رو سست و بی حال میکنهمال ما هم پارازیتی شده !
حاجیه خانوم (بغض میکند) - اوا خدا مرگم بدهاین که نمیشه بخاطر بهشت رفتن یک عده شبهای جمعه ما بشود جهنمایشالله خدا ذلیل شون کنه که اینقدر به مردم ظلم میکننمیگم حاج آقاحالا نمیشه تشکیلاتت را استتار کنی یا زاویه آنرا یکخورده مثل دیش ماهواره تغییر بدی تا پارازیت کمتری به آن بخوره؟
حاج آقا - میخواهی ما را بیندازی توی دردسر؟ فردا ممکن است بیایند ما را بخاطر همین که سرش را یکخورده کج کرده ایم بگیریند و  بجرم مبارزه نرم علیه نظامبیاندازند توی هلفدونی ولش کن بگذار در جهت حفظ نظام باشد تا انقلاب بعدی!


مراسم رقص و شادمانی در روز ۱۳ بدر سال ۱۳۹۰ در
 منطقه * فشام * که به دور از چشم تازیان جمهوری اسلامی
 برگزار شده است

بزرگترينسفره هفت سين جهان در دامنه كوه بيستون

 Speed ??control in Israel!
See these photos ...... especially the last one!
How's this for high-speed control??
ببینید با چه ترفندی ادارات راهنمائی و رانندگی در اسرائیل رانندگان را مجبور میکنند که از سرعت وسائل نقلیه خود در خیابانها و شاهراه ها بکاهند!.
When drivers pass by, they almost stop completely
due to the holes and to avoid car damages.
This is a strategy currently used in 
Israel as a high-speed control.
It is more economical than using 
cameras, radar, police officers, etc.

The Power of Words

 جا قحطی بود واسه نماز که باید در
 پیشگاه این « حرامی فروش » بر پا شود ؟!
جشن تکلیف دختران ۹ ساله مسلمان هم وطن
 در لندن که هر ساله توسط عاملان جمهوری
 جهل و خون اسلامی انجام میگیرد.
 نمونه اینگونه جشنها در مذاهب و ادیان دیگر نیز وجود دارد
 با این تفاوت که در جمهوری اسلامی این دختران
 نگون بخت را برای ازدواج و انجام امور
 زناشویی نیز
 اماده میکنند.
Ultimate Loyalty: 
Japanese Dog Refuses to Leave Injured Friend Behind
 معرفت خالص
سگی در ژاپن که پس از حادثه سونامی  سگ همبازیش را مجروح یافته لحظه یی از کنار او دور نمیشود و او را تنها نمیگذارد 

رقص جوادی
ببینید و حال کنید
به انتخاب ژاله حکیمی
شعر مادر
ایرج میرزای قرن ۱۹

گویند     مرا  چو   زاد     مادر                 
     پستان به دهان گرفتن  آموخت 
شب ها   بر ِ  گاهواری      من     
                 بیدار نشست  و  خفتن  آموخت
دستم  بگرفت  و پا  به  پا  برد  
                     تا شیوه ی  راه  رفتن  آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم   
                    الفاظ  نهاد    و  گفتن   آموخت
لبخند    نهاد     بر    لب    من      
                 بر غنچه ی گل شکفتن آموخت

پس هستی من ز هستی  اوست 
                    تا هستم وهست  دارمش دوست
شعر مادر
 ایرج میرزای قرن  ۲۱

گوینــــــــد مرا چـــو زاد   مـادر    
                   روی کاناپه،   لمــــیدن آموخت   
شب ها بر ِ مـــاهــواره تا صبــح   
                    بنشست و کلیـپ  دیدن  آموخت
برچهـــره، سبوس و ماست مالید  
                      تا شیوه ی خوشگلیـدن آموخت
بنــــمود «تتو» دو ابروی خویش 
                      تا رســم کمان کشـیدن  آموخت
هر مــــاه برفـــت نزد جـــــراح     
                    آیین ِ چروک چیـــــدن  آموخت
دستـــــــــم بگـــرفت و ُبرد بازار  
                    همـــــواره طلا خریدن  آموخت
با دایــــــی و عمّه های جعــــلی   
                     پز دادن  و قُمپُــــــزیدن آموخت
با قوم خودش ، همیــــــشه پیوند    
                    از قوم شــــوهر، بریدن آموخت
آســــــوده نشست و با اس ام اس  
                      جک های خفن، چتیدن آموخت
چون سوخت غذای ما شب وروز   
                    از پیک، مدد رسیــــدن آموخت
پای تلفــــن دو ساعت و نیــــــم          
                گل گفتن و گل شنیـــدن آموخت
بابــــــام    چــــو آمد از سر کـــار  
                    بیماری و قد خمیـــــدن  آموخت




اعدامهای مخفیانه شب عید نوروز ۱۳۹۰




استقبال از اقای دکتر مهندس احمدی نژاد 
رئیس جمهور مملکت اسلامی

تفاوت برگزاری مراسم عید نوروز
 شاهزاده رضا پهلوی و عید فطر احمدینژاد
به مناسبت روز « قدسی خانوم » در
 جمهوری اسلامی مردم با اشتیاق از
 همدیگر عکس انداختند


 
رقص دختر شیطون ایرانی روی طاق ماشین
دور از انظار « اقایان »



  ایه زمینی

به انتخاب مژگان هارونی



هل یستوی الذین یتیـغـون محاسنهم والذین یتیغون الناس بمحاسنهم عندالله؟
 آیا کسانی که با تیغ ریش میزنند با کسانی که با ریش تیغ میزنند، نزد خدا برابرند؟
جايگاه رفيع از ديدگاه ملانصرالدين...
به انتخاب فریدون سلوکی

يک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود
مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد 
و به بالای پشت بام ببرد.
الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت .
ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت
و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد.
ملا نمی دانست که خر از پله بالا می رود،
ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید.
هر کاری کرد الاغ از پله پایین نیآمد.
ملا الاغ را رها کرد و به خانه آمد ، که استراحت کند.
در همین موقع دید الاغ دارد روی پشت بام بالا و پایین می پرد  .
وقتی که دوباره به پشت بام رفت ، می خواست الاغ 
را آرام کند که دید الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود.
به ناچار خودش برگشت پایین .
بعد از مدتی متوجه شد که سقف اتاق خراب شده 
و پاهای الاغ از سقف چوبی آویزان شده،
بالاخره الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد.
بعد ملا نصر الدین گفت:
لعنت بر من   که نمی دانستم که اگر 
خر به جایگاه رفیع و پست مهمی  برسد
هم آنجا را خراب می کند و هم خودش را می کشد!!!


دوربین مخفی

نامه عاشقانه خامنه ئی
 به معشوقه ایثار گرش

  به انتخاب فریدون سلوکی

سلام بر تو


میدونم که صدامو شناختیپس خودمو معرفینمیکنم
شایدم نشناختی، منم خامنه یی، امام دجال
آااهای عشق من، چند روز که دلم برات گرفته و قلبم مثل یه ساعت دیواری هر دقیقه شصت لیتر آب را تقسیم بر مجذور مربع میکنه، حالا بگو بقال محل ما چند سالشه؟
امروز یاد آن روزی افتادم که تو من را دیدی و یک دلنه صد دلمن را عاشق خودت کردی. یادت می‌‌آید؟
ای بابا عجب گیجی هستی، یادت نمیآید؟

..

..
خیلیخنگی، خودم میگم. اونروز که من زیر درخت گیلاس سر کوچه، لبو کوفت میکردم با بربری. ناگهان پدرت تو را با جفتک از خانه بیرون انداخت و من مثل اسب به تو خندیدم، خیلیاز دست من ناراحت شدی. ولیبا عشق و علاقه به طرف من آمدی. خیلیمحکم لگدی به شکم من زدی و رفتی‌. آن لگد را که زدی برق از چشمانم پرید و حسابیعاشقت شدم
از آن به بعد هر روز من زیر درخت گیلاس می‌‌ایستادم تا تورا ببینم، ولیهیچوقت ندیدم. اول فکر کردم که شاید خانه تان را عوض کردید ولیبعدا فهمیدم درخت گیلاس را اشتباه آمده بودم، دو کوچه با کوچهٔ شما فاصله داشت
یک قاب عکس خالیروی میزم گذاشتم و داخل آن نوشتم "عشقم" هروقت آن را میبینم به تو فکر میکنم و تصویر تو را به ذهن می‌‌آورم. اینم بگم که من بدجوری گیرتم هااااااااا ! مثلا همین دیروز داداشم داشت به قاب نگاه میکرد، دو تا زدم تو سرشو بهش گفتم  مگه تو خودت ناموس نداری به دختر مردم نگاه میکنی؟" داداشم گفت "این که خالیه!" بهش گفتم "تو غلط میکنی به فکر من نگاه میکنی
راستیاین شمارهای که به من دادی خیلیبه دردم خورد. هر روز زنگ میزنم و یک ساعت باهات درددلمیکنم و تو هم هیمیگی‌ "مشترک مورد نظر در شبکه موجود نمیباشد" من که میدونم منظورت از این حرفا چیه!! منظورت اینه که تو هم به من عشق میورزی، مگه نه!؟
یه چیزی بهت میگم ولیناراحت نشی، گوساله! این چه وضع ابراز عشقه؟
ناراحت شدی؟ خاک بر سر بی جنبه ات!! آدم انقد بی جنبه؟
ولیمیدونم یکیاز این روزا سرتو میندازی پایین و عین بچهٔ آدم میای تو خونهٔ من، راستیخواستیبیای دو کیلو برنج هم سر راهت بگیر!
یه روزی میام خواستگاریت، میخوام خیلیگرم و صمیمیباباتو ببوسم و چندتا شوخیدستیهم باهاش میکنم که حسابیاول زندگیباهم رفیق بشیم، راستیکلهٔ بابت مثل نور افکن میمونه. بعد عروسیبهش بگو خیلیطرف خونهٔ ما پیداش نشه. من آدم کچل میبینم مزاجم بهم میریزه
چند وقت پیش یه دسته گل برات از باغچه کندم که سر کوچتون دادمش به یه دختر دیگه، فکر بد نکنیااا ! دختر داشت نگاهم میکرد منم تو رودربایستی گیر کردم گلرو دادم بهش، اونم لبخند ملیحی از ته روده اش به من زد. درسته دختره از تو خیلیخوشگل تر بود ولیچیکار کنم که بیخ ریش خودمی.
راستیمن عاشق قورمه سبزی هم هستم (البته بعداز تو) اگه برام خواستیدرست کنیحواست باشه، بینمک بشه، بسوزه ، بد طعم بشه همچین با مشت میزنم پای چشمت که نفهمی از کجا خوردی هااااااا
خلاصه اینکه بیقراری نکن،




یه خط شعر هم برات گفتم. خوشت اومد اومد، نیومد به درک
بیتو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
فکر نکن یاد تو بودم، داشتم اونجا ول میگشتم


چینیها دنیا را روسفید کرده اند

به انتخاب ژاله حکیمی


بعضی اوقات باید از سوراخ مستراح اموخت 
درسی از حوزه


No comments:

Post a Comment

POST توراه و هفطارای

Every Post's Information