2.02.2010

هالوکاست / یهود ستیزی در تمدن ؟ امروز !




سوسیالیزم دهقانی / زندگی در کیبوتص بصورت اشتراکی در اسرائیل به شهادت « جلال ال احمد » که در سفر خود به  اسرائیل  انجا را « عزرايیل » نامیده است!!

فرستنده ، صاد شادمهر
مقدمه ، داوید
یادم میاید که کم و بیش ۴۰ سال قبل در ایران خودمان گروهی بودند که یا خودشان خودشان را روشنفکر معرفی میکردند و یا مردم ساده لوح انان را !. این « روشن فکران » متاسفانه در همه قرون و اعصار بویژه از قرن نوزدهم تا کنون ، بله تاکنون سرو کله شان مثل افتی که به جان کشتزارهائی که تازه  سرهایشان تنجه زده باشند به دلائل زمانی و یا مکانی در کشور ما پیدا شده و تا ان  کشتزارهای انسانی به ویژه بچه های خام و ناپخته و احساساتی و تاثیر پذیر ملت را به دنبال هوسهای نابود کننده سیاسی و اجتماعی خود که یا از عقده های شخصیشان سرچشمه گرفته اند و یا برحسب دستور قدرتی بزرگتر ماموریت انجام انرا دارند و یا تلفیقی از هر دوی انان که این دسته اخرین همیشه حرف اول را زده است نکشانند و انان و وطن و خانواده هایشان را همچون  وجود بی ارزش خودشان در نا کجا ابادهای پشیمانی و  حسرت از دست دادن زمانهای مثبتی که دیگر بار در زندگی انان روی نخواهد داد مدفون نسازند دست بر نمیدارند !!

از جمله اینان سرکاری « روشنفکر » بوده است به نام « جلال ال احمد » گه نقل گفتارهای درگوشی جوجه دانشجویان سال اول دومی دانشگاهها بود که چگونه ارزو میکردند ه روزی انان هم مانند او با خاندان پهلوی ( رژیم حاکم ) در بیفتند و پایه های نظام انرا بلرزانند، به زندان برده شوند و به دست ماموران امنیتی رژیم سفاک حاکم  شکنجه شوند و در مقابل ضربات کابل که دنده هایشان را خرد میکند خم به ابرو نیاورند !! و یا مانند ان یکی خواننده نیم وجبی « همیشه معتاد » که طبق هر فورمولی با خوردن یک سر انگشتی ساده به دماقش باید چندین بار جان به جان افرین تسلیم کند ادعا کند که در زندان ساواک او را با کون لخت بر روی اجاق اتشین برقی نشانده اند اما او تنها صدائی که مانند اوازهایش از « حلقومش » خارج شده فحشهای انچنانی بوده اند که تثار خاندان پهلوی میکرده است ! و این در زمانی انفاق میافتاده که این خواننده برتر عالم هنر از قبل در امدهای هنگفت فروش صفحات ، کنسرتها ، شب نشینیها ، کاباره ها و بازی در فیلمها ، وافور و هروئین و خواب و خوراک و سفر و عیش و نوش و سکسش همچنان بر قرار بوده ولی ان دانشجوی بدبخت برای تبلیغ شهرت او و افرادی مانند جلال ال احمد به عنوان نویسندگان مبارز روشنفکر و یا خواننده تحول طلب روشنفکر بویژه « ضد سرمایه داری » ، همان پول اندک توی جیبیش را  که شاید از پدر و مادرش به سختی بدست اورده را نیز به پای انان فدا کند و گشنگی بکشد ( کم در خانواده ها پیدا نشده اند ! ) !.
  جلال ال احمد با اینگونه تبلیغات خودی و ناخودی که بقرای او انجام میشد جگر گوشگان ملتی را به دنبال  سرابهائی از دروغ و یاس کشانید که نتیجه برای ان بیچارگان بجای تعالی در زندگی تحصیلیشان  درد زندان و شکنجه و تبعید و اعدام و ازهمه بدتر بی خانمانی و بی سامانی را در بر داشت ، بهمچنان که اکنون نیز از طریق باز مانده از اثارش جگرگوشگان دیگران را به همان تباهیها سوق میدهد!
او با خواندن * کشور اسرائیل »  به « ولایت عزرائیل »  شریک مقوله ئی شد که او را کمتر از « احمدی نژاد » نکرده است . او که خود را جزو ان دسته روشنفکرانی میداند که « درد همه انسانها او را رنج میدهد » باید چه عاملی به جز حس حسادت و کینه باعث شده باشند که بتواند با سنگدلی تمام  در چشمان ان * بازماندگان جنایات نازیها » نگاه کند و لانه امن کوچکی  که با هزاران بد بختی و پس از از دست دادن ۶ میلیون تن از عزیزانشان در کوره های اتش نفرت بیهوده  ملتی که خود را نژادی برتر از انان میدانسته  بصورت  « نیم بندی » بر پا کنند را « ولایت عزرائیل » بخوان ؟!د.
راستی  بدبخت اناننیکه هنوز هم در جوامعی که حاکمان ان * ادمهایش * را میخورند و به سختی « ادم به خود میبینند ! » موجوداتی مانند او را قبله امال و بر اورنده ارزوهای خود در رسیدن به دروازه های بهشتی بدانند که قبل از انان لنین و مائو و کاسترو و قذافی و عبدالناصر و ...... هم قولش را به خورد مردمان بسیاری داده بوده اند که متاسفانه اکنون نتایج حاصل از سر خوردگیهای انان را بطور زنده و واضح در کشور خودمان هم مشاهده میکنیم ، نمیدانم اگر اکنون گذشته گانی که تاوان شارلاتان بازیهای اینگونه افراد را داه اند بر پا خیزند و به چشمان انان به دقت و بدون تعصب بنگرند ایا او ، جلال ال احمد را پیشگوئی میخوانند که پیشبینیهایش همه غلط از اب در امدند و یا پیشوائی که انان را به بیراهه ئی کشاند که در میان شکنجه شدنها دیگر اثری از او « در میان خود » ندیدند و یا قاتل بچه هائي که تنها جرمشان ساده پنداریشان از باورهای اینگونه افراد بود که متاسفانه هنوز هم هست مانند ( معتقدان به ولایت فقیه ! ) که جهان انان را « ضد یهود » میخواند !!.
داوید


کیبوتص هزوریا

سابقه آشنایی ایرانیان با پدیده ای به نام "کیبوتص" به دهه بیست شمسی می رسد. به شهادت جلال آل احمد در "سفر به ولایت عزرائیل"، در آن دوران بخشی از سوسیالیست های ایرانی، به واسطه آشنایی با "کیبوتص"، مجذوب اسرائیل شده بودند. آل احمد در مقاله کوتاه خود که در واقع شرحی بر سفر چهارده روزه اش به اسرائیل است، کیبوتص را "آغاز یک جذبه" توصیف می کند؛ جذبه ای که او رایا به تعبیر بهتر، بخشی از انشعابیون حزب توده را – "از نظری دیگر به اسرائیل می خواند".............

No comments:

Post a Comment

POST توراه و هفطارای

Every Post's Information